جدول جو
جدول جو

معنی غرقه گردانیدن - جستجوی لغت در جدول جو

غرقه گردانیدن
(دِ گُ دَ)
غرق کردن. غرقه کردن. تغریق. (مصادر زوزنی). اغراق. رجوع به غرق و غرقه کردن شود
لغت نامه دهخدا
غرقه گردانیدن
غرق کردن
تصویری از غرقه گردانیدن
تصویر غرقه گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ دَ)
راه خود را تغییر دادن. (فرهنگ فارسی معین) : من درایستادم و حال حسنک و رفتن به حج و... و از موصل راه گردانیدن و...همه بتمامی شرح کردم. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 182)
لغت نامه دهخدا
(دِ گَ تَ)
غرق شدن. غرقه گشتن. رجوع به غرقه گشتن شود:
کشتی خرد است دست در وی زن
تا غرقه نگردی اندرین دریا.
ناصرخسرو.
در این گرداب بی پایان منه بار شکم بر دل
که کشتی روز طوفان غرقه از باد شکم گردد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از راه گردانیدن
تصویر راه گردانیدن
راه خود را تغییر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرقه گردیدن
تصویر غرقه گردیدن
غرق شدن
فرهنگ لغت هوشیار